You are currently browsing the tag archive for the ‘خاتمی’ tag.

در ایالات متحده آمریکا انتخابات ریاست جمهوری نزدیک است و بازار رسانه ها داغ. هر حرکت این یا آن گروه مدعی رهبری کاخ سفید زیر نظر است و هر کلامی زیر ذره بین. انواع و اقسام رسانه مکتوب و تصویری و شنیداری کم بود که حالا به مدد این شبکه جهانی اینترنت هر روز بیش از دیروز رسانه مستقلی هم به وسعت همه کاربرانش به این مجموعه اضافه شده است. دیگر کسی نمیتواند به این امید باشد که اشتباهاتش ،عمدی یا سهوی، در گوشه ای مخفی بماند و باید برای هر نوع نقد و سوال و تمسخر و گاهی هم رسوایی آماده باشد.

نمایش تلویزیونی زنده شنبه شبها (Saturday Night Live) دو پدیده انتخابات این دوره آمریکا را دستمایه کرده و بدلهای خانم هیلاری کلینتون (Hillary Clinton) را به همراه خانم سارا پیلن (Sarah Palin) را کنار هم گذاشته و یک پنج دقیقه ای تماشاچی را با نشان دادن گافها و خصوصیات آنها به طنز هم میخنداند و هم بفکر میبرد.

حوصله داشتید نگاه کنید و موقع دیدنش به این فکر کنید که چه میشد اگر آقایان وطنی دستمایه یک برنامه طنز قرار میگرفتند. آن لحظه ای که به طعنه و مسخره هیلاری و پیلن میخندید فکر کنید که اگر خاتمی یا احمدینژاد بودند ناگهان همین پنج دقیقه تبدیل میشد به برنامه ای توهین آمیز، سخیف، بی معنا، …

(لینک مستقیم)

نمیدانم کدامش بدرد میخورد، رسم ما یا رسم آنها؟

 

بالاترین

بالاترین

مسیح علی نژاد مطلبی نوشته در باب اوضاع خبرنگاری در این آشفته بازار دعواهای سیاسی و طناب کشی جناحی . اشاره کرده چطور میشود که حس میکند یک چریک مبارز است و چطور است که سیاستمداران کهنه کاری مثل خاتمی و کروبی به خبرنگار مثل بمب ساعتی نگاه میکنند که به اشارتی میتواند سری را بر باد بدهد.

نوشته خوبی است و آدمی مثل من را که دستی در دنیای خبرنگاری ندارد با گوشه ای از واقعیتها مواجه میکند. اما این وسط یک نکته ای هست که من خیلی متوجه نمیشوم. چگونه است که خاتمی از خبرنگاری میخواهد ضبط صوت را خاموش کند و پرسش «ممنوعه» را بپرسد ولی تصادفا دوربینی و فیلمبرداری هم هست تا جواب خاتمی را مستند کند؟

جوابی که خبرنگار از به همراه داشتنش حس میکند «کلی مهمات جنگی و یک کلاشینکف و چندتا نارنجک» در کیفش دارد. 

اینکه سوال میکنم را به حساب قضاوتم نگذارید ولی آیا این با اخلاق حرفه ای سازگار است؟ یا میشود خبرنگار بواسطه اطمینان از قدرت ایمانش و قرص بودن دهانش تصمیم بگیرد کی و کجا نارنجک داخل کیفش این ور و آنور ببرد؟

به هرحال جدای از اینکه آیا خاتمی این ماجرا را قبل از تبدیل شدن به نوشته ای از وبلاگی میدانسته یا ماجرا چه بوده، دوست دارم مسیح بداند که متاسفانه آن قدرت ایمانی که دهان را در هر شرایطی بسته نگهمیدارد برای حفظ سر عزیزان، فقط داخل کتابهای قصه است و از ۱۳۵۷ تا امروز نتوانسته مانع برباد رفتن هیچ سری بشود.

 

بالاترین

بالاترین

خوراک کهن دیارا